چندی پیش یک فرد ایرانی در نیویورک برای گرفتن یک وام 5000 دلاری به بانکی واقع در نیویورک مراجعه میکند و تقاضای خود را با متصدی بانک در میان میگذارد . کارمند بانک نیز سوابق و اعتبار این فرد را مورد بررسی قرار می دهد و زمانی که خوش حسابی این شخص با توجه به سوابق وی تایید با درخواست وی موافقت می شود . ولی این بانک برای اطمینان از بازپرداخت پول از وی درخواست چیزی به عنوان گرو می کند . این ایرانی نیز برای گرو ، اتومبیل فراری 250000 دلاری خود را پیشنهاد می کند که جلوی بانک پارک شده است . کارمندان بانک متعجب می شوند و اسناد این اتومبیل گران قیمت را درخواست میکنند . پس از بررسی مدارک صحت آنها تایید می شود . سرانجام بانک با پرداخت این وام موافقت میکند و یکی از کارمندان سوییچ این فراری را گرفته و پس از چندی گشت و گذار ! در منهتن نیویورک آنرا به پارکینگ بانک منتقل میکند.
این فرد ایرانی پس از دو هفته به بانک مراجعه میکند و همه 5000 دلار را به علاوه 15 دلار بهره به بانک می پردازد و اتومبیل خود را تحویل می گیرد . این کار وی کنجکاوی یکی از کارمندان را بر می انگیزد و از وی میپرسد : شما که چنین ماشین گرانقینتی را دارید به این وام چه نیازی داشتید؟
این شخص پاسخ می دهد : من دو هفته پیش لازم شد به سفری ضروری بروم ولی بردن اتومبیل برای من مقدور نبود . لذا تصمیم گرفتم اتومبیل خود را به عنوان گرو به بانک بدهم زیرا می دانستم بانک از آن به خوبی مراقبت می کند و دراینصورت امکان صدمه دیدن و دزدیده شدن آن نیز وجود ندارد !
کارمند بانک پرسید : می توانستی آنرا به یکی از پارکینگ های موجود در سطح شهر بسپاری تا از آن مراقبت شود .
این شخص ایرانی در پاسخ گفت : همانگونه که می دانید پارکینگ در منهتن نیویورک بسیار گران است و برای هر شبانه روز باید مبلغی نزدیک به 50 دلار به مدت دو هفته می پرداختم . ولی شما برای مراقبت از اتومبیل من تنها مبلغ 15 دلار دریافت کرده اید !!!
کارمند بانک به فکر فرو رفت و برای هوش این شخص به او آفرین گفت !